بازی Dispatch یه چیز جدید به بازیهای ابرقهرمانی اضافه میکنه (کار پشتمیزی جذاب)

در حالی که توی یک دهه و نیم گذشته کلی بازی ابرقهرمانی منتشر شده (و منم همیشه استقبال میکنم از بیشترشون)، بیشترشون یا اکشن ماجراجوییهای دنیای باز بودن یا بازیهای مبارزهای. منم مثل بقیه برای Marvel Tōkon و Invincible VS هیجانزدهام، اما راستش دلم یه چیز متفاوت میخواد. اینجاست که Dispatch از استودیوی AdHoc وارد میشه.
Dispatch برای اونهایی ساخته شده که بعد از صحنههای خونین Invincible، واسه عوض کردن حالوهواشون میرن یه قسمت تکراری از The Office میبینن. یعنی دقیقا من! توی این بازی نقش رابرت رابرتسون رو بازی میکنی، یه ابرقهرمان بازنشسته به اسم Mecha Man که مجبور شده از خط مقدم خداحافظی کنه چون لباس مکانیکی معروفش توی یه نبرد نابود شده. حالا برای درآوردن خرج زندگی، توی یه مرکز تماس برای ابرقهرمانها کار پیدا کرده. نسخهی دمو هم یه تیکهی سی دقیقهای از روز اول کاریشه.
خیلی زود با حال و هوای طنز بدنهای Dispatch آشنا میشی. اولین کاری که میتونی بکنی اینه که به همکارت موقع دستشویی رفتن “مشت رفاقتی” بدی! شوخیهای بچهمدرسهایطور بازی همینطور ادامه داره. راستش رو بخوای، پسرای راهنمایی عاشقش میشن، ولی نمیتونم بگم بعضی از شوخیهاش منو نخندوند.
یکی دیگه از همکارای رابرتسون که خودش هم قبلا یه ابرقهرمان بوده ولی قدرتهاش باعث پیری سریعش شدن، اعضای تیم قهرمانهای ازکارافتاده رو معرفی میکنه. البته واژهی “قهرمان” شاید یهکم زیادی خوشبینانه باشه. خودشون میگن اینا یه “دار و دستهی خطرناک از خرابکارای بیمصرف” هستن!وقتی رابرتسون پرونده هر کدوم از اعضای تیمش رو نگاه میکنه، عکسهایی شبیه عکسهای دستگیری (مثل عکس زندان) و اطلاعاتی درباره سوابق جرمی یا مشکلاتی که داشتن، میبینه. اینجا خبری از انتقامجویان نیست ، تیمش بیشتر شبیه یه نسخهی درجهچند از جوخه انتحاره (Suicide Squad). اما صداپیشهها درجهیک هستن: لورا بیلی، متیو مرسر، آرون پال و جفری رایت از جمله بازیگراییان که صداشون توی Dispatch شنیده میشه.
مشابه سریال The Boys، بازی Dispatch هم نگاهی داره به بحث تجاریسازی ابرقهرمانها، البته بدون شوخیهای سیاسی یا نقد اجتماعی. این قهرمانها آدمهایی نیستن که داوطلبانه دنبال کمک به مردم باشن ، اونا کارمنداییان که منتظر دستور کاری بعدیشونن. گیمپلی بازی در اصل حول انتخاب بهترین (یا دستکم “قابل قبولترین”) قهرمان برای هر مأموریت میچرخه. توی نسخهی دمو مأموریتهایی مثل جلوگیری از یه سرقت، گرفتن یه دزد ۱۲ ساله، یا برداشتن بادکنک یه بچه از درخت طوری که اون بچه گریه نکنه وجود داشتن! از اونجایی که یکی از اعضای تیمت یه خفاش واقعیه و اون یکی شبیه یه شیاطین فانتزیه، باید حواست به انتخابهات باشه.
جذابترین بخش Dispatch برای من نه ماموریتهای سبک اشاره و کلیک، بلکه انتخاب دیالوگهاشه. این بازی توسط استودیوی AdHoc ساخته شده که اعضاش همونهاییان که قبلا توی استودیو Telltale روی بازیهایی مثل The Wolf Among Us، The Walking Dead و Tales from the Borderlands کار کرده بودن. ارتباط بین اون بازیها و Dispatch رو بهراحتی میشه حس کرد. توی بعضی لحظهها فقط چند ثانیه وقت داری تا دیالوگ مناسب رو برای رابرتسون انتخاب کنی و گاهی یه پیام ظاهر میشه که میگه فلان شخصیت “این رو یادش میمونه”. هنوز معلوم نیست که انتخابهای رابرتسون واقعا چقدر روی داستان یا رابطههاش تاثیر میذاره، ولی همین انتخابها خودشون به اندازهی کافی جذابن.
بازی Dispatch حدود شش ماه پیش توی مراسم The Game Awards معرفی شد و قراره امسال برای ویندوز و چند کنسول معرفینشده منتشر بشه. نسخهی دموش رو هم میتونی الان روی استیم امتحان کنی.
منبع : polygon