بهترین بازیهای ویدیویی جدید سال ۲۰۲۵ تا اینجا

الان چند ماهی از سال ۲۰۲۵ گذشته و ما تا اینجا با بازیهایی مواجه شدیم که واقعا بهیادماندنی بودن. خیلی از استودیوهای بزرگ، بازیهای خودشون رو از سال ۲۰۲۴ به ۲۰۲۵ موکول کردن و همین باعث شد امسال پر از آثار بزرگ و مورد انتظار باشه.
مثلا بازی Assassin’s Creed Shadows (اسسینز کرید شدوز) که مدتها انتظارش رو میکشیدیم، تونست دل خیلیها رو بهدست بیاره. همچنین بازی Avowed (اواد) با دنیای فانتزی عمیق و جذابش حسابی غافلگیرمون کرد؛ مخصوصاً حضور صداپیشهی معروف برندن کینر (Brandon Keener) که صداپیشهی گاروس (Garrus) تو سری Mass Effect (مس افکت) بود ، بهعنوان یکی از اعضای محبوب گروه، جذابیت بازی رو چند برابر کرده.
در کنار اینها، بازیهای مستقل و کوچکتری هم بودن که تونستن اسم خودشون رو توی لیست بهترینهای سال ثبت کنن. مثلا بازی Blue Prince (بلو پرینس) که یه پازل خوشساخت و مغزسوزه، یا Citizen Sleeper 2 (سیتیزن اسلیپر ۲) که عملا یه شبیهساز انیمهی Cowboy Bebop (کابوی بیباپ) محسوب میشه.
بهترین بازی های امسال تا الان
Blue Prince
هدف توی بازی Blue Prince بههمون اندازه که سادهست، تناقضآمیز هم هست: باید اتاق چهلوششم رو توی خونهای پیدا کنی که فقط ۴۵ تا اتاق داره! هر روز صبح بیدار میشی، وارد یه عمارت نصفهکاره میشی و یکی از درها رو باز میکنی. پشت اون در، سه نقشه مختلف از یه سری اتاق مثل آشپزخونه، باغ، کتابخونه و… در انتظارت هستن که باید یکیشون رو انتخاب کنی و بسازی. بعدش تو اون اتاق دنبال سرنخ میگردی، و دوباره یه در دیگه رو باز میکنی تا اتاق بعدی ساخته بشه.
شاید تلاش کنی اتاقها رو طوری بچینی که یه مسیر از در جنوبی عمارت تا یه اتاق اسرارآمیز توی دیوار شمالی برسه. ولی این فقط یکی از کلید معماست که منتظرته. این بازی مثل یه مسیر صاف و مشخص نیست؛ بیشتر شبیه یه کلاف درهمه که باید خودت سر نخ رو پیدا کنی.
یه دفترچه یادداشت و خودکار بردار، یه پوشه برای اسکرینشات تو دسکتاپت بساز چون قراره دکمه F12 رو حسابی بزنی! اگه میتونی یه دوست پایه هم بیار کنار خودت، چون نمیخوای اعضای خانوادهت رو با تئوریهای عجیبغریبت درباره نوشتههای ریز توی عکسهای خونوادگی یا خاک مرموز گوشهی بالایی ساختمون بترسونی!
بازی Psycho Patrol R
بازی Psycho Patrol R از اون دست تجربههاست که مطمئناً برای همه نیست. سازندهاش، Ville Kallio، اصلاً دنبال سلیقهی عام نیست. بازیهاش عجیبن، گرافیکشون تند و تیزه، و سیستمهای گیمپلیش انقدر پیچیدهست که ممکنه تو رو توی خودش گم کنه و همین هم باعث خاص بودنشه.
اینجا تو یه دنیا بازی میکنی که از لحاظ سیاسی، محیطزیستی و روانی در حال فروپاشیه. تو با یه ربات دوپا که میتونی شخصیسازیش کنی، مامور میشی تا سرنخها رو پیدا کنی و پروندهها رو بررسی کنی. دشمنها هم بیرحمن، زود شلیک میکنن و هیچوقت فکر نمیکنن! این بازی شبیه یه کابوس عجیب و غریبه که هر لحظهاش یه چالش تازه و یه فرصت برای خلاقیت ایجاد میکنه.
Assassin’s Creed Shadows
بالاخره نسخه جدید اساسینز کرید یعنی Shadows اومد و بعد از کلی بحث و جنجال درباره دقت فرهنگی، تونست دل خیلیها رو ببره. حتی روزنامهنگارهای ژاپنی هم حسابی ازش خوششون اومده. بازی تو دوران ژاپن فئودال میگذره و شخصیت واقعی Yasuke، سامورایی سیاهپوست رو به تصویر میکشه.
در کنار یاسوکه، یه شخصیت دیگه به اسم Naoe داریم که یه شینوبی مرگبار و مخفیکاره. طراحی گرافیکی فوقالعاده، مخفیکاریهای لذتبخش و دنیای پرجزئیات، بازی رو به یه تجربه ارزشمند تبدیل کرده. البته مأموریتهای تکراری و ریتم داستان ممکنه کمی اذیت کنه، ولی جذابیت کلی بازی باعث میشه هی بخوای برگردی و باز هم از پشت بپری توی تپه علفا یا یه دایمیو رو نابود کنی!
Monster Hunter Wilds
بازیکنهای قدیمی مانستر هانتر شاید از سادهتر شدن نسخه جدید یعنی Wilds چندان خوشحال نباشن، ولی برای تازهواردها این تغییرات واقعاً خوبن. تصور کن نسخههای قبلی چقدر پیچیده بودن که همین الانش هم اینهمه چیز برای یاد گرفتن داره!
بازی پر از منوها و گزینههاست که برای پیروزی باید یادشون بگیری. روند بازی سادهست ولی اعتیادآور: هیولا رو شکار میکنی، تیکهتیکهاش میکنی، از بدنش زره و سلاح میسازی و میری دنبال شکار بعدی. همین چرخه ساده ولی فوقالعاده لذتبخشه! مخصوصاً وقتی با یه پتک غولآسا بزنی تو سر یه موجود عظیمالجثه تا بالاخره زمین بخوره!
Faceminer
تو سالی که پر از بازیهای AAA پر سر و صداست، یه بازی کوچیک و بیسر و صدا به اسم Faceminer تونست تاثیر عجیبی بزاره. این یه شبیهساز رومیزی داستانمحوره که در فوریه منتشر شد.
تو نقش یه کارمند قراردادی تو یه شرکت جمعآوری داده هستی. وظیفهت اینه که عکسهای مردم رو که از شبکههای اجتماعی و جاهای نهچندان تمیز جمعآوری شده، بررسی و تحلیل کنی. بازی نگاه انتقادی خیلی تیزی به اخلاقیات هوش مصنوعی، سرمایهداری نظارتی و سوءاستفاده از اطلاعات داره. توی این بازی تو خودت نقش کسی رو داری که از این سیستم سود میبره ، همزمان که دنیا دور و برت داره میسوزه، تو ثروتمندتر و تاثیرگذارتر میشی.
بازی Like a Dragon: Pirate Yakuza in Hawaii
ممکن بود این بازی فقط یه نسخه بازاری از بازی قبلی Infinite Wealth باشه که به زور جاپای بازی موفق قبلی گذاشته، ولی برعکس، سازندگانش تونستن یه تجربه کامل و جذاب بسازن.
از مسابقه دادن گرفته تا مینیگیمهای قرار عاشقانه، حتی الهامگرفته از پوکمون، بازی پره از لحظههای بامزه، غیرمنتظره و لذتبخش. یه شهر دزد دریایی مخفی هم تو بازی هست، با یه کلوسئوم مخصوص نبرد دزدهای دریایی! گیمپلی بازی تو بخش نبردای دزدی طوری طراحی شده که خبری از سختی و grind آزاردهنده نیست.
با اینکه قبلاً دنیای بازی رو دیده بودیم، باز هم با اشتیاق برگشتیم سراغش چون سازندهها تونستن حس تازهای به همون محیط بدن.
Avowed
خیلیها به Avowed میگن اسکایریم: نسخهی نیو وگاس! و درسته که این اسم یه جورایی بازی رو سادهسازی میکنه، ولی خب خیلی توصیف کارآمدیه.
تو دنیایی فانتزی و اولشخص، با چند تا شخصیت همراه داری که هر کدوم قصه خودشون رو دارن. از صداپیشهی معروف Mass Effect یعنی Brandon Keener هم استفاده شده که یه حس نوستالژیک میده. برخلاف بازیهای جهانباز خیلی عظیم، این یکی در محیطهای جدا و مشخص طراحی شده که هر گوشهش یه چیز جالب برای کشف داره.
تقریباً همهی مأموریتها منجر به انتخابهای اخلاقی پیچیده میشن و باید با عواقبشون کنار بیای. داستان اصلی بازی درباره خدایان درختی روانپریش (!) خیلی جالبه، ولی چیزی که باعث درخشش Avowed میشه، همین ترکیب داستانهای فرعی و انتخابهای اخلاقیه.
بازی Keep Driving
نوستالژی فقط برای یه زمان خاص نیست، گاهی وقتا دلت برای یه دوره خاص از زندگی تنگ میشه. بازی مستقل و متفاوت Keep Driving دقیقاً همون حس سفرهای بیهدف و خودجوش دوران بیستسالگی رو زنده میکنه؛ وقتی هنوز رویاها بزرگن، پول کمه، مسافرا رو اعصابتن، ولی بازم فکر میکنی هر چیزی ممکنه.
این بازی یه موسیقی متن فوقالعاده جذاب داره، گرافیک پیکسلی و فضای خاصی رو خلق کرده و اتفاقات جادهای نوبتی رو به تصویر میکشه. همه اینها با یه سیستم هوشمند از قوانین، رویدادهای تصادفی و نقشههای جادهای غیرقابل پیشبینی ترکیب شدن تا یه تجربه واقعاً منحصربهفرد رو بسازن: تقابلهای غیرمنتظره، اتفاقات ریز و درشت و اون حس خاص بیحوصلگی خوشایند که فقط توی یه تابستون گمشده و طولانی میتونی پیداش کنی.
Kingdom Come: Deliverance 2
این بازی یه جور بوفه عظیمه؛ اولش فقط دور و اطراف میپلکیدم، یه تیکه نون یا یه قاشق پوره میدزدیدم و بعدش توسط گرگها، یه سرباز تنها یا دوتا راهزن حسابی کتک میخوردم. نقش «هنری» رو بازی میکنم؛ همون شخصیت بدبخت قسمت اول، که بعد از یه کمپین عظیم حالا دوباره برگشته وسط یه دردسر جدید. یه مأموریت ساده به عنوان پیامرسان خراب میشه، همراهاش کشته میشن و هنری تنها میمونه، با یه شمشیر، یه اشرافزاده بیادب، و هیچ تجربهای از بازی قبل.
طولی نمیکشه که توی ماجراهای اهالی روستا غرق میشی. قول میدی یه لوت (یه نوع ساز سنتی تار مانند اروپاییه) لاکچری بدزدی، دنبال سگهات میگردی، و کمکم یاد میگیری کی باید بجنگی و کی نه. هنری کمکم تبدیل میشه به یه مبارز درست و حسابی و سازنده بازی یعنی Warhorse Studios واقعاً خوب تونسته مبارزات شمشیری رو به یه نبرد دوجانبه تبدیل کنه. دیگه از جنگ فرار نمیکنم، ازش لذت میبرم. هرچی بیشتر دنیاش رو میگردم، بیشتر غافلگیرم میکنه؛ پر از مأموریتهای جذاب و طراحی هوشمندانه.
این بازی یه سرمایهگذاری زمانی سنگینه، بعضی وقتا هم ایراد داره یا گاهی باگهایی پیدا میشه، ولی تجربهایه که توی ذهنت میمونه. داستان حماسی و تاریخی بازی با اتفاقات تصادفی، موقعیتهای عجیب و حتی مکثهایی برای تماشای منظرههای زیباش قشنگ قاطی شده. — Cass Marshall
Citizen Sleeper 2: Starward Vector
Citizen Sleeper یکی از بازیهای محبوب من توی سال ۲۰۲۲ بود و حالا دنبالهش یعنی Starward Vector کاملاً در حد و اندازه انتظارات ظاهر شده. دوباره غرق شدم توی داستاننویسی پر از حس و حال، شخصیتهای رنگارنگ، و طراحی دنیای بینظیری که Gareth Damian Martin خلق کرده. اون یکی از خلاقترین آدمهای حال حاضر صنعت گیمه که نثرش انگار از دل یه رمان دراومده و در کنارش از مکانیزمهای تاس انداختن بازیهای رومیزی استفاده کرده تا جنبه استراتژیک بازی رو هم حفظ کنه.
داستان دقیقاً از جایی ادامه پیدا میکنه که قسمت اول تموم شده بود و شما رو به نقاط تازهای از دنیای علمی-تخیلی بازی میبره، با چالشها و آدمهای جدید. مثل نسخه قبلی، هستهی اصلی داستان در مورد آزادی و فرار از سلطه شرکتهای بزرگه. مکانیزمهای بازی یه حس خطر دائمی ایجاد میکنن؛ با یه تایمر که هی عقب میره تا تهدید بعدی از راه برسه. همین باعث میشه بازی حتی وقتی فضای تاریکی داره، باز هم بتونه امید رو زنده نگه داره.
The Forever Winter
شاید The Forever Winter از نظر فنی توی شهریور سال پیش منتشر شده باشه، ولی از وقتی نسخه ۰.۳ بازی در اسفند عرضه شد، تازه نشون داد واقعاً چی توی چنته داره. این شوتر بقا-وحشت، اولین بازی استودیوی Fun Dog Studios واقع در واشنگتن محسوب میشه. بازیکنها باید وسط خرابههای زمینِ جنگزده، که در چنگال نیروهای هیولایی گیر افتاده، برای زنده موندن بجنگن.
مبارزات نفسگیر و مکانیزمهای اکتشاف بازی خیلی هیجانانگیزن، ولی چیزی که باعث شده مدام به بازی برگردم، طراحی بصری وهمگونه و فانتزی تاریکشه. حالا که سیستمهای مختلف بازی هم بهروز شدن – مخصوصاً سیستم پرحرف و بحثبرانگیز آب – دیگه راحتتر میشه دوستاتو قانع کنی باهات بیان توی این سفر جهنمی. باید دنبال منابع بگردی، از جسدها غنیمت برداری، و با ترسهای دستساز بشر روبهرو بشی. فقط امیدوار باشی که زنده بمونی تا داستانتو تعریف کنی.
Eternal Strands
اولین بازی استودیوی Yellow Brick Games خیلی فراتر از انتظار ظاهر شده – انگار با یه جنگجو در مقابل غولربات طرفی. Eternal Strands ترکیبی از چیزای آشناست: نبردهای عظیم شبیه Shadow of the Colossus، محیطهای آخرالزمانی، و درخت مهارت نقشآفرینی. همه اینا باعث شدن یه ماجراجویی فیزیکمحور و هیجانانگیز خلق بشه که باعث شد حتی ماموریتهای سادهی جمعآوری آیتم هم برام جذاب باشن.
داستان فانتزی سنگین بازی درباره شخصیتی به اسم «بریِن» (Brynn) هست یه «بافنده» که دنبال کشف رازهای شهری به اسم «The Enclave» میگرده. شهری که با «The Veil» محاصره شده و بهخاطر اتفاقی به اسم «The Surge» نابود شده. شاید این همه اسم خاص و شخصیت عجیبغریب اولش زیاد بهنظر بیاد، ولی گیمپلی بازی انقدر درگیرکنندهست که نمیذاره خسته شی.
مبارزه با موجودات یخی با جادوی آتش یا استفاده از قدرت ذهنی برای پرتاب سنگ وسط مبارزه، بهخاطر بینظمیهای مهندسیشدهی بازی، حتی لذتبخشتر میشن. اینجا واقعگرایی فقط به گرافیک نیست؛ این بازی با گیمپلیاش هیجان واقعی رو بهت منتقل میکنه.
Dynasty Warriors: Origins
سری Dynasty Warriors همیشه با اون سبک هک اند اسلش معروفش، بر پایه رمان «رومانس سه پادشاهی» چین ساخته شده. ولی حالا توی Origins یه مسیر تازه رو امتحان کرده. اینبار شما نقش یه شخصیت واحد به اسم «Ziluan» یا همون «سرگردان» رو بازی میکنی. همین باعث شده روایت بازی خیلی عمیقتر بشه.
طبق گفته منتقد Jason Rodriguez، بازی کاملاً تونسته حال و هوای سقوط سلسله هان و قیام فرماندههای جدید رو منتقل کنه. واسه اولینبار بعد از مدتها، این بازی باعث شده حس کنی واقعا وسط اون درگیریها هستی؛ یه قهرمان تنها در مقابل هزار دشمن. جیسون که خودش سالها این سری و نسخههای فرعیشو بازی کرده، گفته بازی اونقدر براش شگفتانگیز بوده که توی ۳۵ ساعت بازی بارها غافلگیرش کرده.
گیم Marvel Rivals season 1
درسته که خیلیها ممکنه Marvel Rivals رو یه کپی از Overwatch بدونن، ولی چیزی که باعث شده توی این لیست قرار بگیره، نه فقط ایدشه، بلکه اجرای فوقالعادهشه. با شروع فصل دوم، این بازی چندنفره واقعا جای خودش رو محکم کرده.
یکی از نکات جالب بازی، نحوه برخورد سازندهها (NetEase) با شخصیتهاست. بهجای اینکه هر قهرمان کاملا منحصربهفرد باشه، بازی از شباهت مهارتها استفاده کرده تا ترکیب تیمی جذابتر شه. مثلاً ممکنه یه تانک لازم داشته باشی که جلوی آسیب رو بگیره، ولی اینکه اون تانک Groot باشه با دیوارهاش، Magneto با سپرش، یا The Thing با هیکل عظیمش، انتخاب با توئه. همین دید ساده باعث شده هر مسابقه کاملاً متفاوت باشه و اضافه کردن قهرمانهای جدید هم آسونتر شه. برای همینم Marvel Rivals هنوز جذابه.
منبع : polygon