فرار از تارکوف (Escape From Tarkov) یک تکامل خشن و ترسناک از بتل رویال

فراموش کنید برنده شدن در بتل رویالهایی مثل PUBG یا Fortnite را. در فرار از تارکوف، تنها زنده ماندن خودش یک پیروزی واقعیه. شوترهای آنلاین مدام دارن به شکلهای عجیبی تکامل پیدا میکنن. اول بازیهایی مثل DayZ و H1Z1 اومدن که بقای بازیکن رو محور قرار دادن، بعد بتل رویالهایی مثل PUBG و Fortnite اومدن که هیجان مبارزهی آزاد رو به شکل جذابتری ارائه کردن. اما حالا فرار از تارکوف (Escape from Tarkov) مرحلهی بعدی این تکامله؛ وقتی توی یه بوته قایم میشی و صدای قدمها رو از لابهلای صدای قلب خودت میشنوی، میفهمی چقدر این بازی به DayZ و PUBG شباهت داره.
ولی Tarkov با نگاه یک MMO مثل EVE Online همه چیز رو دوباره تعریف میکنه؛ یعنی یه اشتباه یا یه کمشانسی، میتونه باعث بشه تمام تجهیزاتی که ساعتها برای بهدست آوردنشون وقت گذاشتی رو از دست بدی. اگه بتل رویالها رو به یه دست قمار تشبیه کنیم، Tarkov شبیه کل یه تورنومنت قماره، با همه بالا و پایینهاش و خطر واقعیِ از دست دادن همه چی.
احتمال زیاد اسم Escape from Tarkov رو قبلا شنیدی. با اینکه بیش از پنج ساله در حال توسعهست، اما این شوتر فوقالعاده پیچیده که در یه شهر خیالی جنگزدهی روسیه اتفاق میافته، تازگیها با اومدن استریمرهای معروفی مثل DrLupo و Dr Disrespect بهش، توی توییچ منفجر شده. البته این توجه باعث شد بحثهایی هم پیش بیاد، مثلا بهونههای ضعیف سازندهها درباره اینکه چرا اجازه نمیدن بازیکنها جنسیت شخصیتشون رو انتخاب کنن.
با اینکه رفتار سازندهها قابل دفاع نیست، اما Tarkov واقعا خلاقانه و سرگرمکنندهست. هنوز در نسخهی بتای بسته قرار داره و قراره کلی ویژگی بلندپروازانه اضافه بشه که حتی میتونه با پروژههایی مثل Star Citizen رقابت کنه. ترکیب شخصیسازی دقیق سلاحها و سیستم اقتصادی مبتنی بر لوت، هیجان بازی رو چند برابر کرده. اینجا دیگه هدف این نیست که آخرین نفری باشی که زندهست، بلکه همین که سالم از مچ خارج بشی خودش یه موفقیت حساب میشه.
پول دربیار یا بمیر
تجربهی Tarkov شبیه یه اژدهای روسیِ کهنهکاره که داره بهجای طلا، تفنگ جمع میکنه! برخلاف اکثر بتل رویالها که صد نفر با هم وارد یه مچ میشن، توی Tarkov هدف اصلی چیز دیگهایه: فقط زنده بمون و فرار کن. تو (و شاید دوستات) از یه سمت نقشه ظاهر میشید و باید توی مدت ۱۵ تا ۴۵ دقیقه (بسته به نقشه)، به نقطهی خروجی که مشخص شده برسید. در این مسیر ممکنه با ۱۴ بازیکن دیگه، دشمنهای کامپیوتری یا حتی دشمنهایی که خودشون بازیکنن روبهرو بشی و البته کلی لوت وسوسهانگیز.
نکتهی جالب اینجاست که آیتمها بعد از مچ از بین نمیرن. هر چیزی که با خودت بیاری، میتونه توی انبار شخصی ذخیره بشه، فروخته بشه یا توی بازار با بقیه بازیکنها معاوضه بشه. این یعنی برای بهدست آوردن آیتمهای بیشتر، باید چیزایی که الان داری رو به خطر بندازی. اگه بازی Hunt: Showdown رو تجربه کرده باشی، با این سبک آشنا هستی.
برای جلوگیری از دست دادن همهچی، باید حسابی دنبال آیتم بگردی. حتی یه کنسرو شیر تغلیظ شده میتونه پول زیادی برات بیاره. بازیکنهایی که یاد بگیرن چطوری زنده بمونن، کمکم یه زرادخانهی تاکتیکی جمع میکنن با زرههای پیشرفته، سلاحهای مدرن و کلی پول نقد برای وقتهایی که مچ بد پیش میره.
من؟ نه، من اونقدر بیپول و ترسو هستم که معمولا فقط با یه کلت و کلی امید وارد مچ میشم. حتی بعد از ۱۵ ساعت بازی، هنوز یه بار هم موفق نشدم یه مچ کامل رو زنده تموم کنم!
بازی بهعنوان Scav
خوشبختانه، میتونی بهجای شخصیت اصلیات، با یه Scav بازی کنی؛ همون دشمنهایی که معمولا توسط هوش مصنوعی کنترل میشن و پر از لوت هستن. توی این حالت، یه لودآوت تصادفی بهت داده میشه و باز هم باید زنده خارج شی. اگه موفق بشی، میتونی همه آیتمها رو نگه داری. این یه راه خوب برای تازهواردهاست یا برای کسایی که همه چی رو از دست دادن. البته حتی اگه با جلیقه ضدگلوله و یه رایفل درستوحسابی ظاهر شی، بازم مرگ همیشه در کمینه.
مجهز شو
گیمپلی تیراندازی در Tarkov از بازیهای نظامی مثل Arma الهام گرفته، ولی روی مدیریت تجهیزات حتی تمرکز بیشتری داره. مثلاً برای لوت کردن یه جنازه، نمیتونی سریع آیتمها رو برداری؛ باید اول کولهپشتیشو بگردی، آیتمها رو شناسایی کنی و بعد تصمیم بگیری چی برداری. همین تصمیمها باعث میشن هر لحظه لوت، یه چالش پرتنش باشه.
یه بار یه صداخفهکن خیلی باارزش پیدا کردم ولی جا نداشتم. مجبور شدم از بین آیتمهای درمانی و خشابها، یه تصمیم سخت بگیرم. در نهایت دوتا خشاب نیمهخالی رو با هم یکی کردم و جا باز کردم. تمام اون مدت، یه هدف ثابت و بیدفاع بودم!
یاد گرفتن این پازل اینونتوری حس خیلی خوبی میده. کمکم آیتمها رو با یه نگاه میشناسم و میفهمم چی ارزش داره. مثلا یه روز یه کلاه ایمنی رو جا گذاشتم چون یه کارت گرافیک پیدا کرده بودم که کلی میارزه!
و این فقط نوک کوه یخه. تفنگها توی Tarkov میتونن تا کوچکترین قطعههاشون باز بشن: لوله، سیلندر، قنداق، ریل، مگسک، لولهی گاز و…! واقعا خستهکنندهست ولی اینکه Tarkov تفنگها رو مثل ماشینهایی پیچیده میبینه واقعا تحسینبرانگیزه.
کنترل تفنگها هم خیلی پیچیدهست. اول که منوی کنترل رو دیدم شوکه شدم، ولی حالا قدرش رو میدونم. با چرخماوس میتونی سرعت حرکت و میزان سروصدا رو کنترل کنی، حتی ارتفاع نشستن رو تغییر بدی تا زاویهی شلیک مناسبتری داشته باشی.
توی Tarkov شمارش گلوله مثل بازیهای معمولی نیست، پس مجبوری خودت حساب کتاب داشته باشی یا در طول مچ دنبال لوت باشی. همین مورد نه تنها باعث میشه تو لحظهای که به شدت به یه خشاب پر نیاز داری جا بمونی، بلکه همیشه یه نگرانی همیشگی از اینکه “آیا هنوز فشنگ دارم؟” همراهت میمونه. اینجاست که Tarkov بیشتر از یه شوتر عادی، حس یه شبیهساز واقعی بقا رو بهت منتقل میکنه.
اینکه بدونی چند تا فشنگ توی خشاب داری، برات مهمتر از اینه که بدونی چند نفر باقی موندن. و چون اکثر بازیکنها هم مثل خودت دنبال زنده موندن هستن، برخوردها همیشه سریع و مرگباره. تو حتی نمیدونی کی دشمنه و کی فقط یه Scav ترسوئه که داره از درگیری فرار میکنه.
یه تجربه واقعی بقا
در نهایت، چیزی که Escape From Tarkov رو خاص میکنه، فقط سختی یا سیستم پیچیده لوت و تجهیزاتش نیست. بلکه اینه که هر لحظهش، از همون ثانیهای که وارد بازی میشی تا زمانی که بتونی (اگه بتونی!) از اون نقشه لعنتی خارج بشی، پر از تصمیمهای کوچیکیه که هر کدوم میتونه سرنوشتت رو تغییر بده. تصمیماتی که توی یه شوتر معمولی اصلا بهشون فکر نمیکنی.
مثلاً:
میخوای بری دنبال اون صدای تیر که ممکنه یه بازیکن زخمی باشه یا یه تله؟ ترجیح میدی از یه مسیر خلوت ولی پر از Scav رد شی یا مسیر اصلی که ممکنه بازیکنها کمین کرده باشن؟
این جلیقه ضدگلوله بهتره یا کارت گرافیکی که میتونی بعدا بفروشی؟
برای خیلیها، «تارکف» یه بازی نیست، یه تجربهست. یه مدرسه بقا که هر اشتباهی بهای سنگینی داره، ولی همین باعث میشه وقتی بالاخره بتونی از یه Raid جون سالم به در ببری، اون حس پیروزی از هر برد دیگهای لذتبخشتر باشه.
نویسنده: استیون مسنر از pcgamer